توضیحات:
سیمبلین ایگلو (بله، اسمش همینقدر عجیب است)، تابهحال شنا نکرده است و هر بار که فرصت رفتن به استخر پیش میآمده مادرش با بهانههای مختلف مخالفت میکرده. حالا او بهخاطر مدرسه مجبور است به استخر برود، پس پیش خودش میگوید:
شنا که کاری ندارد با کمی جستوجو در گوگل یاد میگیرم.
خب، همانطور که حدس میزنید به صِرف جستوجوی اینترنتی کسی شنا یاد نمیگیرد؛ پس در استخر فاجعه به بار میآید؛ فاجعهای که از نظر جسمی به خیر میگذرد، اما مادرش با خبردارشدن از این اتفاق بهطرز عجیبی به هم میریزد…
حالا سیمبلین خودش را درگیر پروندهای پیچیده و معمایی میبیند:
چرا مادرش اینهمه از نزدیکشدن او به آب میترسد؟
پاسخ این سؤال، گذشتهای را آشکار میکند که زندگی
سیمبلین را زیرورو خواهد کرد…
اسنیپت داینامیک شما در اینجا نمایش داده میشود...
این پیام به این علت نمایش داده شده است که فیلتر و الگوی مورد استفاده را با هم ارائه نکردهاید.