کتاب ما در برابر شما / نون
نویسنده: فردریک بکمن
مترجم: الهام رعایی
نشر: نون
تعداد صفحات
448
اکنون خرید کنین
شرایط و ضوابط
تضمین 30 روزه بازگشت پول
ارسال: 2-3 روز کاری
معرفی کتاب ما در برابر شما اثر فردریک بکمن
عاشقان ورزش میدانند که تنها آنچه اتفاق میافتد نیست که نتیجهی مسابقه را تعیین میکند. اتفاقهایی که نمیافتند هم همانقدر مهماند. ضربهها، داوریهای نادرست، پاسهایی که به بازیکن مورد نظر نمیرسند. تمام بحثهای پیرامون ورزش دیر یا زود منتهی میشود به اینکه «اگر چنین شده بود» و «اگر چنان نشده بود». برخی همواره یک جور زندگی میکنند.
سالها از پی هم میگذرد اما همیشه همان داستانها در کنار همان پیشخانهای متروک برای غریبهها بازگو میشود: عشقهای ناکام جوانی، فروشگاههای متقلب، برکناری مقامات فاسد از پستشان، جوانان ناسپاس، تصادفات رانندگی، طلاق. و بعد در پی هر کدام این جمله اضافه میشود: «اینجوری شد که بدبخت شدیم.» همهی ناکامان از زندگیای میگویند که باید بهجای این زندگی میداشتند. آسمان همهجا همین رنگ است. پس اگر میخواهی داستانهای کلان را بدانی، به سرگذشتهای کوچک گوش بسپار.
بیورن استاد در رمان شهر خرس حوادث تکاندهندهای را از سر گذراند. ما در برابر شما داستان این شهر است در ماههای پس از آن حوادث. دو دوست جدانشدنی، مایا و آنا، تابستان را در جزیرهای پنهان سپری میکنند، در تلاش برای پشت سر گذاشتن دنیا، اما هیچ چیز آن طور که آنها میخواهند پیش نمیرود.
رقابت میان بیورن استاد و شهر همسایهاش هدر رفته رفته تبدیل میشود به نبردی خشن بر سر پول و قدرت، نبردی که وقتی تیمهای هاکی دو شهر رو به روی هم قرار میگیرند، به اوج خود میرسد، در گرما گرم این حوادث، راز زندگی یکی از جوانان هم برملا میشود و شهر را به این چالش میکشد که بالاخره میخواهد طرف چه کسی را بگیرد. ما در برابر شما ادامه مستقل شهر خرس و تصویری است فشرده از روابط انسانی در شهری کوچک، داستانی درباره وفاداری، دوستی و عشقی که همهچیز را به مبارزه میطلبد.
بخشی از متن رمان ما در برابر شما
هر مادری چند بار لبخند به لب پسرش میآورد؟ چند بار از دست پسرش غش غش میخندد؟ درونمان زیرورو میشود وقتی کارهای بانمکشان را میبینیم، وقتی میبینیم بچهها کاری را برای نخستین بار با پشتکار و مصمم انجام میدهند. یاد میگیرند با شیره مالیدن سرمان احساساتمان را تحریک کنند. اگر دوستمان بدارند، خیلی زود یاد میگیرند دروغ بگویند، احساساتمان را عفو کنند و وانمود کنند که خوشحالاند. بچهها خیلی زود میآموزند که ما چه آرزویی داریم. خیال میکنیم میشناسیمشان، اما آنها آلبوم عکس خودشان را دارند. و در این فاصلهها و فضاهای خالی آن میان است که بزرگ میشوند.