کتاب معادله جادویی / نو اندیش
نویسنده: هال الرود
مترجم: فریبا جعفری نمینی
نشر: نسل نو اندیش
تعداد صفحات: 288
اکنون خرید کنین
شرایط و ضوابط
تضمین 30 روزه بازگشت پول
ارسال: 2-3 روز کاری
حتماً میدانید که میتوان برخی از کتابهای پیشرفتهای شخصی را بهصورت جزئی و در فصلهای جداگانه خواند. در برخی مواقع میتوانید فصلها را به خواست خود انتخاب کنید و آنها را خارج از ترتیبی که نوشته شدهاند بخوانید. بعضی از افراد چشمانشان را میبندند، کتاب را بهصورت تصادفی باز میکنند و سپس آن فصل را میخوانند. این نوع کتابها به شما این انتخاب را میدهند که هر آنچه فکر میکنید برایتان مهمتر هستند، بنا به نیاز و تمایل خود بخوانید. این کتابها عالیاند، اما کتاب معادله جادویی (The miracle equation) چنین نیست.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
همۀ این تغییرات یکشبه اتفاق نیفتاده است. همه چیز در ابتدا دشوار به نظر میرسید، اما بهتدریج همه به برنامۀ جدید عادت کردهایم. من هنوز ترسی عمیق در دل حس میکردم و از اینکه شرایط مالیام باز به بحران برخورد کند، وحشت داشتم و این وحشت فقط اعتیاد من به کار و بهرهوری بیشتر را تقویت میکرد. خبر خوب این است که من فهمیدم زمانی که به زندگی همتراز با اولین اولویت خود متعهد میشوید و برنامههای خود را هماهنگ با آن تعیین میکنید، بهتدریج به این سطح از زندگی عادت میکنید (این قانون درمورد هر تغییر دیگری نیز صادق است) و آن را آسانتر و طبیعیتر احساس میکنید. زمانی روش جدید برای من راحت شد که وقتی کسی مرا به رویدادی دعوت میکرد که برای کارم مهم بود، بدون تردید پاسخ میدادم: «نه متشکرم، من آن روز را با بچههایم خواهم گذراند».
در بخشی از کتاب میخوانیم:
همۀ این تغییرات یکشبه اتفاق نیفتاده است. همه چیز در ابتدا دشوار به نظر میرسید، اما بهتدریج همه به برنامۀ جدید عادت کردهایم. من هنوز ترسی عمیق در دل حس میکردم و از اینکه شرایط مالیام باز به بحران برخورد کند، وحشت داشتم و این وحشت فقط اعتیاد من به کار و بهرهوری بیشتر را تقویت میکرد. خبر خوب این است که من فهمیدم زمانی که به زندگی همتراز با اولین اولویت خود متعهد میشوید و برنامههای خود را هماهنگ با آن تعیین میکنید، بهتدریج به این سطح از زندگی عادت میکنید (این قانون درمورد هر تغییر دیگری نیز صادق است) و آن را آسانتر و طبیعیتر احساس میکنید. زمانی روش جدید برای من راحت شد که وقتی کسی مرا به رویدادی دعوت میکرد که برای کارم مهم بود، بدون تردید پاسخ میدادم: «نه متشکرم، من آن روز را با بچههایم خواهم گذراند».